107

چی بگویم واقعا از این حادثه عجیب دفاع مقدس؟!

شهید حاج قاسم سلیمانی:
همت، همت شما  و ما و همه ی ایران
من دیدمش در این جزیره‌ی مجنون
فرمانده‌ی 50 نفر آدم شده بود.
فرمانده‌ی یک لشکر بود.
در جنگ پیوسته، یک لشکر متلاشی شده بود.
او فرمانده 50 نفر بود.
به او حمله کردند.
به من گفت می توانی 20 نفر نیرو به من قرض بدهی؟
فرمانده گردانی دم سنگر ایستاده بود، شهید میر افضلی،
به او گفتم برو به همت یک گروهان کمک کن.
همت ترک او نشست و رفت در این مسیر شهید شد.
چند ساعت که روی زمین افتاده بود،
کسی نمی‌دانست این همت است.
نه درجه‌ای بود.
نه نشانی بود.
نه جایزه‌ای بود.
نه مدالی بود.
نه لوح تقدیری بود.
چی بگویم واقعا از این حادثه عجیب دفاع مقدس؟!
نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب