پس از آنی که شخص رسید
به کمال توحید
و کمال توحیدش هم رسید به کمال اخلاص
و تمام دل علقه اش
فقط به خدای خودش شد
و غیر او را ذره ای تعلق نداشته باشد
این یک حالی درش پیدا می شود که
دائما چنانی که خدای او
دائم الربوبیة است
این هم خودش را
دائم العبودیة قرارمی دهد
چنانی که یک آن
اگر خدای او
او را رها کند، نیست می شود
یک آن هم اگر از عبودیت افتاد
از مقام می افتد
یک لحظه اگر دلش تعلق به موجودی گرفت
سقوط می کند
تمام توجه و هوشش هست که
مبادا تعلقی به غیر برایش پیدا شود
مِنْ أَیْنَ لِىَ الْخَیْرُ یَا رَبِّ
وَلَا یُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِکَ
چون شهودش شده است
دیگر ذره ای امید به هیچ موجودی
تعلقش پیدا نمی شود
یک توحید پیدا می کند
امیدش یکی
خوفش یک جا
توجه ش یک جا
ترسی اگر دارد
از مخالفت و سقوط از عبودیت است
امیدی دارد
او جل جلاله است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب