سندی برای شکست ایالات متحده! 1009

سندی برای شکست ایالات متحده!


برای دهه‌ها راهبرد نظامی ارتش آمریکا بر برتری مطلق در دریا و هوا متمرکز بود. ایالات متحده همواره خود را قدرت برتر نظامی جهان در دریا و آسمان می‌داند. اما به‌نظر می‌رسد که این موضوع دیگر واقعیت ندارد و آمریکا دیگر یک قدرت شکست ناپذیر در دریا نیست. این مسئله را اسناد افشا شده در پنتاگون تصدیق می‌کنند و وزیر دفاع آمریکا نیز به این موضوع اشاره کرده است که آمریکا در تمامی سناریو‌های شبیه‌ساز جنگی از چین شکست خورده است و این یک زنگ خطر جدی برای آمریکا است که باید آن‌را جدی بگیرد و به فکر راهکاری برای حل آن باشد.


سند برتری مطلق نظامی(overmatch brief) سندی لو رفته از پنتاگون است که در آن به خوبی ضعف‌های ساختاری و راهبردی و سیاستی صنایع دفاعی و نظامی آمریکا در مقابل چین نمایان است. واژه "Overmatch" در ادبیات نظامی به معنای وضعیتی است که یک طرف قدرت آتش، فناوری و تاکتیک‌های برتری نسبت به دشمن دارد. نکته مهم اینجاست که این سند هشدار می‌دهد ایالات متحده دیگر دارنده این "Overmatch" نیست، بلکه چین به آن دست یافته است. بر اساس جزئیات این سند آمریکا در تمامی سناریو‌های ممکن از چین شکست می‌خورد که برای آنها ضربه و لطمه بزرگی است. طبق شبیه‌سازی‌های انجام شده چندین ساله در وزارت دفاع آمریکا، ارتش آزادی بخش خلق می‌تواند خطوط دفاعی و راهبردی ارتش و نیروی دریایی ایالات متحده را به سادگی از بین ببرد. ۱


آمریکا همیشه قدرت دریایی خود را با اعزام ناوگروه‌های ضربت نشان می‌دهد، اما در مسئله تایوان همین ناوها نقطه ضعف آمریکا هستند و در واقع آنها تابوت‌های متحرکی برای چین هستند. چین برای مقابله با این ناوها به شناسایی نقاط ضعف آن‌ها و روش‌های نوین برای آسیب زدن به آنها فکر کرده است. در همین راستا توسعه فناوری‌های هایپرسونیک توانسته به چین این قدرت را بدهد که ناوهای هواپیما بر آمریکا را تبدیل به اهدافی قابل رهگیری کنند. چین می تواند ناو هواپیمابر یو اس اس جرالد فورد را که بیش از ۵ هزار ملوان و نیروی زبده دارد را غرق کند و آن را با هزینه‌ای بسیار اندک و سرمایه‌ای بیش از ۱۳ میلیارد دلار را به قعر دریا بفرستد.


در واقع این اتفاق به معنای شکست راهبرد دریایی آمریکا در شرق آسیا است. در کنار آن تسلط اطلاعاتی چین بر منطقه در عمل آنجا را برای آمریکا جهنمی با تلفات بسیار خواهد کرد که منجر به از هم پاشیدن خطوط دفاعی ارتش ایالات متحده می‌شود.۲


مجموع این اتفاقات نشان می‌دهد که آمریکا با چند مسئله بزرگ روبه‌رو است. اولین مسئله احتمال درگیری مستقیم در جنگ است. با توجه به این‌که ناوهای آمریکایی در تیررس موشک های چینی هستند، برای حفظ امنیت خود باید در فاصله مطمئنی باشند، که چیزی بیش از ۲هزار کیلومتر دورتر از تایوان است. این یعنی آنها در عمل در صحنه درگیری نیستند و جنگنده‌های نیروی دریایی ارتش آمریکا نیز برد عملیاتی در این فاصله ندارند، بنابراین به‌نظر می‌رسد ارتش آمریکا قابلیت درگیری مستقیم با ارتش چین را نخواهد داشت و ناوگان نیروی دریایی ارتش نقشی در جنگ احتمالی نخواهد داشت.۳


علاوه بر آن موضوع مهم دیگر لجستیک است. تایوان در نزدیکی چین است و این کشور برای تامین تجهیزات خود با مشکل جدی مواجه نخواهد بود. در مقابل نزدیک‌ترین مقرهای ارتش آمریکا ژاپن و پایگاه هوایی گوام هستند که بیش از هزار کیلومتر از محل درگیری فاصله دارند. همین‌طور آنها در تیررس موشک‌های چینی هستند و این یعنی ممکن است که تأمین تجهیزات برای ارتش آمریکا با مشکل جدی روبه‌رو شود. در کنار آن طبق بررسی‌ها، ارتش آمریکا در حداکثر ۷ روز مهمات اصلی خود را مصرف خواهد کرد و توانایی تأمین جایگرینی آنها در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.


در واقع ساختار تصمیم‌گیری پیچیده و سیاست‌گذاری های غلط آمریکا در صنعت نظامی آن‌ها را به نقطه‌‌ای رسانده است که به خوبی بدانند دیگر راهبرد بازدارندگی متعارف راه‌گشا و کارآمد نیست و آمریکا باید به دنبال اصلاح ساختاری صنعت نظامی خود باشد. همین رویکرد به معنای عدم دخالت آنها در مسئله تایوان به صورت مستقیم است. به‌نظر می‌رسد که سیاست آمریکا تقویت و تجهیز گسترده تایوان برای مقابله در برابر چین است تا بتواند از این طریق چین را با چالش روبه‌رو کند. در اصل همان رویکردی که در اوکراین برای روسیه را داشتند در مقابل چین هم دارند، اما تفاوت بزرگ در اینجا در فناوری‌ها، لجستیک و تجربه های جنگ اوکراین است که هر دو طرف از آن به خوبی درس گرفته‌اند.

بنابراین ایالات متحده یارای نبرد مستقیم با چین را در حال حاضر ندارد و بیشتر در دریای چین یک ببر کاغذی است تا یک قدرت دریایی بزرگ و برای احیای بازدارندگی خود باید در سیاست‌های کلان، راهبردهای دفاعی و امنیت ملی و همین‌طور حرکت به سمت نوآوری و فناوری‌های جدید در برنامه‌های آن‌ها باشد تا بتوانند این شکاف ایجاد شده در فناوری و لجستیک را جبران کنند، در غیر این‌صورت آن‌ها دیگر یک قدرت مطلق و بی رقیب نخواهند بود.


امین مهدوی

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب