ا
تصویر کلی از موازنه و مؤلفههای قدرت و رقابت در عرصه جهانی و منطقهای اینگونه است که امریکا و به تبع آن اروپا و غرب در شرایط غلبه و سیطره جهانی خارج و قدرت رقابت با چین، روسیه و دیگر قدرتهای در حال صعود را ندارند و ماهیت رویکردهای اساسی آنان بر مهار و مقابله استوار شده است. متحدان امریکا و غرب، تماماً در شرایط فرسایش و افول و بسیاری از متغیرهای بحران و ناتوانی بهسر برده و همگرایی آنان نیز در چتر امریکا و غرب با چالشهای جدی مواجه است. اروپا که اسیر شبکه نفوذ و سلطه ناشی از طرح مارشال امریکایی از دهههای گذشته است، حتی اگر تمایل به رفتار مستقل داشته باشد، قادر به خروج از تکرار مطالبات و کلیدواژههای سیاسی و امنیتی و اقتصادی امریکا در قبال تحولات جهانی قدرت، یا پروندههای غرب آسیا و ایران نیست و همانگونه که رژیمهایی مثل سعودی، گاو شیردهی برای پرکردن پازل ناتوانیهای مالی یا امنیتی و سیاسی امریکا هستند، اروپا نیز که به ناچار، سرنوشت خود را به امریکا گره زده، نمیتواند از هزینههای تبعیت از سیاستهای امریکایی فرار کند تا مرحله سقوط آن را همراهی میکند. ناتوانی رژیم صهیونیستی در ابعاد اقتصادی و حفظ انگیرههای موجودیتی و توانمندیهای حیاتی که تا به حال توسط امریکا و غرب تأمین میشد، از طریق گره زدن به امارات و کشورهای عربی در ذیل معامله قرن دنبال میشود که حاصل راهبردی و میانمدت آن، سقوط دستهجمعی است. پروژههای استعماری غرب در غرب آسیا همگی در چالشهای راهبردی گرفتارند، از فلسطین تا سوریه و عراق و یمن و معادلات ژئوپلیتیکی و سرنوشتساز این منطقه یا ناتوانیهای همهجانبه برای باقی ماندن در حوزه شبه قاره، که در مجموع یک بازنگری و بازتعریف از راهبردهای حضور کمی و کیفی در غرب آسیا را در دستور کار امریکا و غرب قرار داده است. محور مقاومت در منطقه به پدیدهای غیرقابل اغماض در سیاستهای کلان و تاکتیکی امریکا و غرب و متحدان آن تبدیل شده و منحنی افزایش اقتدار و سیطره و قابلیت تحمیل اراده خود را بر دشمن ثبت کرده است. در یمن با همه فراز و نشیبها و جنایاتی که در شش سال گذشته به اجرا گذاشتند، در پایان آن و تا چند روز گذشته ناچار به امتیازاتی برای تفکیک مسائل انسانی از روند جنگ و مذاکرات سیاسی را پذیرفته و احتمال برداشته شدن محاصره غیرانسانی از بندر حدیده و فرودگاه صنعا به شدت جدی است.
در عراق پس از جنایت تروریستی به شهادت رساندن سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس و کارسازی حکومت مصطفی کاظمی و همه تلاشهایی که برای دولتسازی امریکایی به عمل آوردند، پازل ساخته شده حزبی و سیاسی و امنیتی و حتی حکومت کاظمی در حال فروپاشی است و سخن نهایی در انتخابات مهرماه عراق شنیده خواهد شد. کاظمی و بازماندههای یک شبکه دلباخته و همکار با امریکا، از هماکنون دلهره سرنوشت و آینده خود را دارند. همانگونه که در سوریه، نتایج انتخابات، پازل تکمیلی پیروزی غزه شد و به موازات سقوط نتانیاهو و یک حکومت قدکوتاه و شکننده در تلآویو، زمینههای یک جهش امنیتی، سیاسی و اقتصادی در سوریه را شکل داد، انتخابات در ایران فقط بهعنوان رهایی از شبکه فاسد لیبرالها و پایان دادن به رنج مردم ایران نیست، بلکه با استحکام و اقتدار سریع در محیط داخلی ایران و پاک کردن عرصههای فلج شده توسط لیبرالها، یک جهش در کارکردهای منطقهای و جهانی، پیش روی ایران و منطقه است و به همین دلیل است که حاکمان اماراتی- سعودی و صهیونیستی و امریکا و انگلیس و پسماندههای تبلیغاتی فراریان از ایران، همگی از نتایج انتخابات به وحشت افتادهاند. این فرصت طلایی اقتدار همهجانبه در عرصه داخلی و خارجی برای ایران را که حلقه تکمیلی مؤلفههای پیروزی در منطقه است، باید با احساس مسئولیت و جدیت، دنبال و آن را ثبت کنیم.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب