امروزه در مباحث ژئوکالچر، پرداختن به تحرکات و
اجتماعات بزرگ و اثرگذار به عنوان یکی از جلوههای پرستیژ ژئوپلیتیکی، اهمیت
مطالعاتی فزایندهای یافته است. در میان شیعیان، وقتی روی زیارت کربلا تکیه میشود،
مسئله صرفاً جنبه فردی و معنوی ندارد و باتوجه به عقبه سیاسی-هویتی واقعه عاشورا،
کارکردهای سیاسی-اجتماعی این زیارت پررنگتر میشود. در این میان بر زیارت اربعین
بیش از دیگر روزها تأکید شده و اربعین از این منظر، صرفاً یک آیین مذهبی و درون
دینی نیست؛ بلکه باید آنرا آیینی فراملیتی برشمرد که ظرفیتهای پیدا و پنهان آن
میتواند در راستای ارتقای پرستیژ ژئوپلیتیکی شیعه در آغاز هزاره سوم اثرگذار باشد. [۱]
جمهوری اسلامی ایران بیشترین
جمعیت شیعه را در بین کشورهای منطقه غرب آسیا داراست. از این منظر راهپیمایی
اربعین حسینی می تواند در ارتقای پرستیژ ژئوپلیتیکی و قدرت برون مرزی ایران
تأثیرگذار باشد. بهره گیری از پیاده روی اربعین به عنوان یک رخداد مهم و دارای
ابعاد مذهبی و سیاسی، می تواند یک راهکار دیپلماتیک برای تحقق اهداف جمهوری اسلامی
از جمله تحکیم روابط با همسایگان و ایجاد اتحاد و تفاهم میان مسلمانان باشد. دوستی
و در هم تنیدگی تودههای مردمی از کشورهای مختلف بخصوص از ایران و عراق ، نقش
مهمی در پیشرفت این اهداف داشته است و به عنصری برای تامین منافع ملی مبدل شده است.
بارزترین نقش پیاده روی اربعین،
تقویت مناسبات رسمی ایران و عراق بوده است. این دو کشوردارای اشتراکهای مختلفی
برای همکاری هستند که نقطه عطف آن نماد وحدت دو ملت در راهپیمایی اربعین حسینی (ع)
است. این مراسم هر ساله وحدت و دوستی دو ملت ایران و عراق را بیش از پیش نمایان میکند
و جلوهای از همزیستی برادرانه را به نمایش میگذارد.
بی تردید استفاده از راهپیمائی اربعین در عرصه دیپلماتیک و امضای
اسناد همکاری در این زمینه ، روابط دو کشور را از دیگر روابط متمایز و اهمیت
مناسبات فیمابین را دوچندان کرده است. ادامه این روند منافع تهران و بغداد را
تأمین و امید دشمنان را نسبت به اخلال در روابط این دو کشور خنثی میسازد.[۲]
در عرصه دیپلماسی عمومی نیز
اربعین فرصت بینظیری فراروی جمهوری اسلامی ایران قرار داده است. پیشرفت ارتباطات
و اطلاعات در جامعه جهانی و ظهور سیاستهای بینالمللی، به ظهور دیپلماسی نوینی
انجامیده است که با فاصله گرفتن از روشهای سنتی، بر اموری چون شفافیت، انفتاح و
همکاری با کنشگران جامعه مدنی و فراملی در حوزه همگانی استوار است. دیپلماسی
عمومی، افکار عمومی جهان را مخاطب خود قرار داده و این توان را دارد که آنان را هر
چند به شکل موقت از سلطه سیاسی و رسانهای ابرقدرتها رهایی بخشد.
در شرایطی که جمهوری اسلامی
ایران با توطئه “منزویسازی” ازسوی دشمنان و فشارهای سیاسی، تحریمهای اقتصادی و
جنگ روانی مواجه است، دیپلماسی عمومی بهترین ابزار برای عبور از این فشارها و
تحکیم جایگاه خود نزد افکار عمومی محسوب میشود.
هر چند تبلیغات و تحلیلهای
مغرضانهای مبنی بر سوء استفاده سیاسی ایران از مراسم اربعین ارائه میشود، اما
واقعیت این است که نقش و کارکرد جمهوری اسلامی را به عنوان پرچمدار اصلی جبهه
مقاومت، در گردهمایی عظیم اربعین نمیتوان نادیده گرفت.
برای نمونه ایران منادی دفاع از
آرمان فلسطین و مخالف حضور و نفوذ بیگانگان در منطقه است؛ در نتیجه همایش بزرگی
مانند اربعین که حاوی شعارهای نهضت کربلا همچون عزت و ظلم ستیزی است، ناخواسته نقش
محوری ایران و آرمانهای انقلابی آن را برجسته مینماید.
هر چندعامل اصلی تجلی این مراسم
میلیونی، تودههای مردم هستند و میزبان هم کشور عراق است. اما در عین حال نگاه و
تلاش جمهوری اسلامی آن است که همچون کنگره عظیم حج، از ظرفیتهای معنوی مراسم
اربعین بهرهبرداری شایسته صورت گیرد.
تحکیم وحدت مسلمانان، مبارزه با
سلطه استکبار و دسیسههای صهیونیسم، مقابله با جریانات تکفیری، احیای هویت و عزت و
اقتدار مسلمانان و… از جمله دستاوردهای ارزشمندی است که از دل آیین پرشکوه اربعین
برآمده و در برابر اقدامات و توطئههای رنگارنگ دشمن سدی مستحکم ایجاد میکند.
چنین اموری در واقع امتداد گفتمان انقلاب اسلامی است که در منطقه و
جهان موجی تازه آفرید و اینک در بستر مراسم اربعین بازتولید و تقویت شده و قدرت
نرم ایران را به رخ جهانیان میکشد.[۳]بنابراین، مسلم است که مرکزیت غیرقابل انکار ایران در
منطقه غرب آسیا[۴] به سبب نفوذ گفتمانی و تکیه برایدئولوژی و ارزشهای
مشترک کشورهای منطقه است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب