نگارنده ۷ آذرماه سال قبل در یک گفتگوی زنده رادیویی تصریح کرد مذاکرات وین به نتیجه نمی رسد و این روزها صحت آن پیش بینی عیان گشته است.
در خصوص علل به نتیجه نرسیدن آن چند دلیل را باید بر شمرد.
۱- آمریکا اصولا مشکلش با رفتارهای سیاسی جمهوری اسلامی بوده و خواهد بود ؛ این رفتارها شامل حمایت از متحدانش در منطقه ، ضدیت با اسرائیل و همراهی نکردن با سیاست های غرب در مناطق مختلف دنیا است.
در نتیجه تا زمانی که نظام مستقر بر سیاست های اصولی اش تاکید ورزد ، مخالفت های آمریکا نیز ادامه خواهد یافت و موضوعاتی چون پرونده هسته ای تنها عامل اختلاف نیست که با حل آن مشکلات فیمابین نیز مرتفع گردد.
به عبارت دیگر آمریکا برنامه هسته ای ایران را صرفا دستاویزی برای فشار بر تهران در راستای بازگشایی مسیری جهت تغییر رفتار آن در عرصه های داخلی و بین المللی میداند .
۲- در مذاکره های اخیر چه در دولت روحانی و چه رئیسی ، آمریکا بر بازگشت به برجام تاکید دارد و ایران به لغو عملی تحریم ها و منتفع گشتن عینی از مزایای آن.
توافق هسته ای ۲۰۱۵ نیز صرفا تحریم های ثانویه و هسته ای علیه تهران را رفع کرد در صورتی که اکثر تحریم های اولیه آمریکا با قدرت حفظ شدند که ربطی هم به پرونده هسته ای نداشتند (مانند قانون داماتو یا همان آیسا).
در نتیجه تحریم های اولیه همچنان تاثیر قابل توجهی بر روابط اقتصادی ایران با کشورهای دیگر نهاد و عملا چهارچوب فشارهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی حفظ گردید.
بنابراین آمریکای بایدن حاضر نیست در مذاکره ها، امتیازات فراتر از برجامی بدهد که حتی در دوره اوباما نیز تحریم ها علیه ایران را عملا لغو نکرد .
این در حالی است که مذاکره کنندگان دولت رئیسی، لغو عملی تحریم ها و راستی آزمایی را طلب می کنند ؛ در نتیجه باید گفت اصولا مذاکرات بعدی نیز هیچ تفاهم واقعی را در بر نخواهد داشت و برجام را عملا مرده باید تصور کرد .
۳- حتی اگر تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی از شروط اولیه خود کوتاه می آمدند و می پذیرفتند که تحریم ها به شرایط قبل از ماه مه ۲۰۱۸ برگردد، بازهم دولت بایدن حاضر به دادن تضمین عملی برای ابقای برجام در دولت بعدی نبود.
این در حالی است که در انتخابات کنگره آینده با توجه به عملکرد ضعیف بایدن و تیمش، بی شک جمهوری خواهان برنده اصلی خواهند بود و بسیار محتمل به نظر می رسد در سال ۲۰۲۴ دولت را نیز در اختیار گیرند.
در این وضعیت طبیعی است که جمهوری اسلامی نیز حاضر نخواهد بود دستاوردهای هسته ای فعلی خود را که می تواند از آن به عنوان یک برگ برنده و اهرم فشار و ایضا یک عامل بازدارنده استفاده کند و بر طرف مقابل فشار آورد را با بازگشت به توافقی که حتی در اوج اجرایش نه عملا تحریم ها را لغو کرد و در دوره ترامپ نیز با یک امضا مزایایش را ساقط شده دید، از دست بدهد و در این زمینه سالها عقب بیفتد.
شرکت ها و کارتل های خارجی هم که معمولا پیش بینی های دقیقی از آینده دارند، حاضر نخواهند بود در ایران سرمایه گذاری گسترده ای را انجام دهند با وجودی که ترامپ کاندیداتوری اش را تلویحا اعلام کرده و اکثر جمهوری خواهان کنگره و سنا نیز بر پاره کردن مجدد برجام در صورت بازگشت به قدرت تصریح دارند.
نهایتا باید گفت احیای توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ بسیار دور از ذهن است و بن بست بین ایران و غرب همچنان و حداقل در کوتاه مدت باقی خواهد بود.
البته روشن است که جمهوری اسلامی نیز ابزارهایی برای آمپاس طرف مقابل دارد و از آن ها نیز جهت تعدیل فشارهای اقتصادی علیه خود بهره خواهد گرفت.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب