افتادی و دنیای من پاشید از هم

21
بدون نظر
افتادی و دنیای من پاشید از هم

دست در گردن اسب آورد و اسب او را سوی لشکر دشمن برد...
وقتی روح به حنجر او رسید به بانگ بلند گفت:
«ای پدر!
این جد من پیغمبر است که جامی پر به من نوشانید که دیگر تشنه نشوم و‌ گفت:
العجل، العجل! بشتاب، بشتاب که تو را جامی آماده است!

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

مطالب مشابه را دنبال کنید...
مجموعه پوستر: فلسطین را دوباره آزاد می بینیم

مجموعه پوستر: فلسطین را دوباره آزاد می بینیم

شنبه , 18 آذر 1402
غرق خواهید شد

غرق خواهید شد

شنبه , 18 آذر 1402
فساد ستیز

فساد ستیز

شنبه , 18 آذر 1402
زلزله 15 مهر، شکستی غیرقابل ترمیم برای رژیم صهیونیستی بود

زلزله 15 مهر، شکستی غیرقابل ترمیم برای رژیم صهیونیستی بود

شنبه , 18 آذر 1402
غاصب

غاصب

شنبه , 18 آذر 1402
رمز قدرت

رمز قدرت

شنبه , 18 آذر 1402
عنکبوت

عنکبوت

شنبه , 18 آذر 1402
حمایت از جنایت

حمایت از جنایت

شنبه , 18 آذر 1402