نقش امام حسین علیه السلام با نقش امام حسن علیه السلام تفاوت داشت؛ چراکه دیگر مسلمانان در درستی این کارزار هیچ شکی نداشتند. در این دوره دیگر همه مسلمانان به تجربه امام علی علیه السلام همچون الگویی والا برای حکومت اسلامی می نگرند و با
شعارهای امام على علیه السلام به عنوان شعارهای قرآن زندگی می کنند. این در سطح تمامی توده مردم آشکار است. دیگر شک وجود ندارد؛ بنابراین بایسته بود که امام حسین علیه السلام به این کارزار پا بگذارد. آری، این کارزاری نومیدانه بود و هیچ پیروزمندانه نبود؛ چرا که این کارزار در امتی مرده به راه می افتد. در امتی که وجدان و اراده و توانایی ایستادگی خود را از دست داده است. این کارزار نمی تواند از میان این توده ها سپاهی نیرومند و پردامنه گرد آورد که بتواند همه حاکمان ستمگر را ریشه کن کند. پس این کارزار در نگاه کوتاه مدت (دنیایی) محکوم به شکست است. اما همین کارزار نومیدانه محکوم به شکست در کوتاه مدت، می تواند وجدان امت اسلامی را بیدار سازد. می تواند همت والای انسان مسلمان را که در لابه لای امور بی ارزش فراموشش کرده بود، به او بازگرداند. می تواند دغدغه اش را برای اهداف کلان بازگرداند؛ اهداف کلانی که در کوران بلای اموی گم شده بود.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب