جلو آمد و با دست روی شانه من زد وبی مقدمه گفت:«آقای ناصری!حیفه تا زمانی که جنگ هست، ماشهیدنشیم، حیفه. کاری بکن که شهید بشی.» گفتم: «حسن آقا!چه باید کرد؟ » گفت: «دو تا راه داره، یکی خلوص و دیگری تلاش و کوشش. اگه این دوتارو خوب انجام بدیم، شهید می شیم
نظر
ارسال نظر برای این مطلب