یکی از علما با شاگردشون قرار گذاشته بودن هرکی زودتر از دنیا رفت از اون دنیا به اون یکی خبر بده.
عالم زودتر از دنیا میره ی شب میاد به خواب شاگردش میگه الوعده وفا ، شب اول قبر دیدم نکیر و منکر وارد شدن از دیدنشون ترس کل وجودمو پر کرده بود .
شروع کردن از نوک انگشتانم به بو کشیدن به قلبم که رسیدن به همدیگه نگاهی کردن گفتن بریم این بوی حسینُ(ع) میده.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب