یکی از علما با شاگردشون قرار گذاشته بودن هرکی زودتر 13

یکی از علما با شاگردشون قرار گذاشته بودن هرکی زودتر

یکی از علما با شاگردشون قرار گذاشته بودن هرکی زودتر از دنیا رفت از اون دنیا به اون یکی خبر بده.

عالم زودتر از دنیا میره ی شب میاد به خواب شاگردش میگه الوعده وفا ، شب اول قبر دیدم نکیر و منکر وارد شدن از دیدنشون ترس کل وجودمو پر کرده بود .

شروع کردن از نوک انگشتانم به بو کشیدن به قلبم که رسیدن به همدیگه نگاهی کردن گفتن بریم این بوی حسینُ(ع) میده.

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب