خاطره یکی از همرزمان شهید:
سردار شهید حسین خرازی از بی سیم چی خواست هر جور شده با بی سیم تورجی زاده را پیدا کند؛ سردار بی سیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: "تورجی چند خط روضه حضرت زهرا (س) برام بخون." تورجیزاده زمزمه کرد: "در بین آن دیوار و در زهــرا صدا می زد پدر - دنبال حیـدر می دوید- از پهلویش خــون می چکید - زهرای من، زهرای من" صدا را روی تمام بی سیم ها انداخته بودند. وقتی به خودمان آمدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر می گویند خط را گرفته بودند عراقی ها را تارو مار کردند.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب