با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ثابت شد که اسلام بهترین عامل هویتساز برای ملتهای مظلوم جهان است[۱]. اسلام از این پس به شکلی آشکار، نیرویی را به وجود آورد که در برابر تلاشهای برتری جویانه ایالاتمتحده و قدرتهای غربی برای به انقیاد درآوردن ملتهای مسلمان ایستادگی کند. پس از انقلاب ایران مسئله قدس به عنوان مسئله اول جهان اسلام مطرح شد.
ایالاتمتحده نیز که منافع خود و رژیم صهیونیستی را در خطر میدید سعی کرد از انقلاب اسلامی ایران تحت حکومت حضرت امام خمینی، حماس، جهاد اسلامی، حزبالله لبنان و بهطورکلی جبهه مقاومت اسلامی که برای به چالش کشیدن آمریکا سر برآورده بودند، تصویری هراسناک بسازد و در منطقه بیش از پیش به مداخله نظامی و نفوذ نرم بپردازد. لذا چند اقدام را در دستور کار خود قرار داد:
1. ایجاد اختلاف و رقابت بین مسلمانان و شکاف بین شیعه و سنی.
2. کم رنگ ساختن مسئله فلسطین و قدس در جهان اسلام .
3. تجهیز، حمایت و کمک به گروههای تروریستی از جمله طالبان، القاعده، داعش.
4. ترور نخبگان و دانشمندان کشورهای منطقه غرب آسیا بهویژه جمهوری اسلامی ایران از طریق عوامل خود در موساد و سیا.
5. حضور و مداخله مستقیم در کشورهای اسلامی به بهانه مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی.
نیروی قدس سپاه ایران دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی بین ایران و رژیم بعث عراق و با توجه به شرایط خاص منطقه و دخالتهای غرب، در سال ۱۳۶۹ با تایید فرمانده معظم کل قوا، تشکیل شد و یکی از وظایف اصلیاش حمایت از قدس و مردم مظلوم فلسطین بود. به تدریج و با گسترش نفوذ غرب در منطقه و جهان اسلام این نیرو برای مقابله با نفوذ غرب فعالیتهایش را گسترش داد. در سال ۱۳۷۶ قاسم سلیمانی فرماندهی نیروی قدس سپاه را بر عهده گرفت و بیش از دو دهه در این مسئولیت باقی ماند تا اینکه در ۱۳ دی ماه سال ۱۳۹۸در فرودگاه بغداد توسط موشکهای شلیک شده از یک پهپاد آمریکایی به همراه ابومهدی المهندس و جمعی دیگر از یارانش به شهادت رسید.
دوران فرماندهی قاسم سلیمانی بر نیروی قدس سپاه را باید دوران طلایی این نیرو دانست[۲]. شهید سلیمانی با برخورداری از عقبهای اعتقادی، جریانی را در جهان اسلام راه انداخت که بسیاری از نقشهها و اهداف غرب را برای نفوذ خنثی کرد، تا جایی که امروز دامنه جریان مقاومت به وسعت تمام ملتهای مظلوم و ستمدیده جهان ازجمله فلسطین، لبنان، یمن، عراق، سوریه، افغانستان و کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی بهطور خاص کشورهای نیجریه و ونزوئلا میرسد. او عملیاتهای بزرگی را هدایت کرد، سرزمینهای زیادی را از مداخلات نظامی و نفوذ غرب آزاد ساخت و همین فعالیتهای او و سایر نیروهای جبهه مقاومت سبب وحدت و انسجام اسلامی و تقویت روحیه مسلمانان جهان شد.
شهید سلیمانی ابداعکننده ارتش چندملیتی بود. خیلیها از چهگوارا با تمام قابلیتهای تئوریکی که داشت گرفته تا آمریکای امروز با تمام تسلیحات و قدرت نظامیاش، دنبال این بودند که ارتش چندملیتی بسازند؛ اما هیچکدام موفق به انجام این کار نشدند. تشکیل ارتش چندملیتی، ابداع شهید سلیمانی در این فضای جدید بود[۳]. حزب الله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن و فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان و سایر گروههای مقاومت مردمی در منطقه و جهان اسلام حول یک محور و آن هم مبارزه علیه ظلم و حمایت از مظلومان جهان گرد هم آمدند و جبهه مقاومت را شکل دادند.
شهید حاج قاسم سلیمانی با حمایت و تجهیز نیروهای مقاومت فلسطین، تقویت و حمایت از حزب الله لبنان، فرماندهی و حضور در جبهههای درگیری علیه داعش در سوریه و عراق، مشاوره نظامی به دولتهای منطقه و حمایت از گروههای مردمی و همراه کردن مرجعیت با مردم بهویژه مرجعیت عراق توانست این کشورها را تجهیز کند به نیروهایی مردمی که در مقابل گروهها و حرکات تروریستی ایستادگی کرده و با هر گونه مداخله غرب در کشورهایشان مبارزه کنند.
در نهایت جبهه مقاومت به عنوان یک کنشگر سیاسی فعال در جهان شناخته شد که علاوه بر قدرت دارای ایدئولوژی است. سپهبد شهید سلیمانی به عنوان یکی از کلیدی ترین فرماندهان این جبهه توانست با تلاشهایش روحیه خوباوری را در مردم کشورهای اسلامی بالا برده و این مسئله سبب هوشیاری و ایستادگی آنها علیه نفوذ غرب شد تا جایی که با شهادت ایشان نیز این روحیه تقویت شد و جهان اسلام بیش از پیش تمام توان خود را برای مبارزه با مداخله و نفوذ غرب به کار بست. شاهد مثال آن نیز روند ادامه دار پیروزیهای انصارالله یمن و نبرد سیف القدس است که صحت این ادعا را تایید میکند.
https://iuvmpress.news/fa/?p=39164
نظر
ارسال نظر برای این مطلب